جدول جو
جدول جو

معنی لاش کنار - جستجوی لغت در جدول جو

لاش کنار
(کِ)
لاشک. نام موضعی در فیروزکلای کجور. (مازندران و استرآباد رابینو بخش انگلیسی ص 109)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ)
نام دهی به تنکابن مازندران. (مازندران و استرآباد رابینو ص 105 بخش انگلیسی). دهی از دهستان گلیجان، شهرستان شهسوار. واقع در 9 هزارگزی باختری شهسوار و 5 هزارگزی راه شوسۀ شهسوار به رامسر، جلگه، معتدل، مرطوب و مالاریائی. دارای 50 تن سکنه فارسی و گیلکی زبان. آب آن از رود خانه تیرم. محصول آن برنج و مرکبات و شغل اهالی زراعت است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(کِ / کُ)
نام یکی از دهات نمارستاق نور در مازندران. (مازندران و استرآباد رابینو ترجمه وحید مازندرانی ص 149)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی جزء دهستان سنگر کهدمات بخش مرکزی شهرستان رشت. واقع در 18 هزارگزی جنوب خاوری رشت و 5 هزارگزی جنوب خاور دوشنبه بازار. جلگه، معتدل مرطوب، دارای 1266 تن سکنه. آب آن از غازیان رود از سفیدرود. محصول آنجا برنج و ابریشم. شغل اهالی آنجا زراعت و راه آن مالروست. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(لَ کِ)
دهی از دهستان میان بند بخش نور شهرستان آمل، واقع در 31هزارگزی جنوب باختری سولده و شش هزارگزی باختر جادۀ گلندرود به المده. کوهستانی، معتدل، مرطوب و دارای 100 تن سکنه. شیعه، مازندرانی و فارسی زبانند. آب آن از چشمه، محصول آنجا غلات دیمی، شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرواست. مزرعۀ مثقال سنگ و چاله سیاه در آمار جزء این ده منظور شده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
از انواع گیاهان مناطق خشک ناحیه جلگه ای خزر جنوبی
فرهنگ گویش مازندرانی
سکوی کنار نهرها و رودخانه ها، سکوی کنار نهرها و رودخانه ها
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع میان بند نور، از توابع پنجک رستاق کجور
فرهنگ گویش مازندرانی